ساقيا آمدن عيد مبارک بادت
وان مواعيد که کردی مرواد از يادت در شگفتم که در اين مدت ايام فراق برگرفتی ز حريفان دل و دل میدادت برسان بندگی دختر رز گو به درآی که دم و همت ما کرد ز بند آزادت شادی مجلسيان در قدم و مقدم توست جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد طالع نامور و دولت مادرزادت حافظ از دست مده دولت اين کشتی نوح ور نه طوفان حوادث ببرد بنيادت |