گر تيغ بارد در کوی آن ماه
گردن نهاديم الحکم لله آيين تقوا ما نيز دانيم ليکن چه چاره با بخت گمراه ما شيخ و واعظ کمتر شناسيم يا جام باده يا قصه کوتاه من رند و عاشق در موسم گل آن گاه توبه استغفرالله مهر تو عکسی بر ما نيفکند آيينه رويا آه از دلت آه الصبر مر و العمر فان يا ليت شعری حتام القاه حافظ چه نالی گر وصل خواهی خون بايدت خورد در گاه و بیگاه |