«
صمد » جهاني ترين قصه گوي ملت ايران |
« صمد !
نه يازيم صمد ؟!
دنلي خرمنيمين يانماسين يازيم ؟
سرين سو كوزه مين جالانماسين يازيم ؟
داغلي سينه مين آلوولانماسين يازيم ؟
من سنه نه يازيم صمد ؟!
***
نه دن بيزله اولدون بئله آراز؟
كسدون ايكي قارداش آراسين
آلدون مغانين ساراسين
بوغدون ائليمين دگرلي بالاسين!
بسدير!
بســــ...دير !
قربانيمي قبولل ائيله آراز»
«ب.ق.سهند 1347»
نوشتن در مورد صمد بهرنگي خيلي سخت است اگر بنويسي
به نوعي متهم مي شوي و اگر از او هيچ نگويي و ننويسي در محكمه وجدان محكوم
خواهي شد .اما واقعيت اين است كه او به يك اسطوره تبديل شده است بنابه
روايت تاريخ ناصر خسرو بعد از سفر چندين و چند ساله كه در طي آن صاحب مسلك
تازه شد و مقام حجتي او را به مقابله قدرت خراسان در افكند به طوري كه بعد
آن چنان درگيريي كه قدرت مندان را به وحشت و هراس عظيمي مبتلا كرد و به
اجبار بيش از 15 سال در «يمگان»نشست و پايگاهي براي خود ساخت به صورت
اسطـــــــوره اي در آمد كه تا دور ترين نقاط نام و آوازه اش پيچيد و
افسانه هاي فراوني در باره اش ساخته و پرداخته شد .نفوذ اين افسانه ها در
دل و جان مردم چنان بودكه هيچ كس قادر به نابودي و زدودن آنها نبود . مهمتر
از اين نكته ديگر اين بود كه زبان ناصر خسرو گر چه براي مردم عادي امروزه
زباني است دشوار و پيچيده ولي به اعتبار قول ميخائيل زند او هميشه به زبان
مردم كوچه و بازرا مي نوشت و هر عقيده او دست به دست مي گشت و تا دور ترين
نقاط پخش مي شد .
صمد بهرنگي نيز چون در آثارش به واقعيت هاي زندگي مردم آذربايجان مي پرداخت
تبديل به اسطوره ملت شد . وي در عوض يك دهه پر جوش و خروش كه بر ميهن ما
وبر ميهن هاي بسياري از ملل ستمديده جهان گذشته مرز زبانها ، فرهنگها ،
ايدئولوژي هاي سياسي ، دستگاههاي فكري و فلسفي را شكافته و مثل اسبها و
كبوترهاي (افسانه محبت)اش كه كوه و بيـــــــــــــــــابان ، جنگل و دريا
و كلبه وكاخ نمي شناسدو تنها از طريق بستن پولهاي عاطفي به دنبال تسخير
فلبها هستند ، كودكان جهان را غرق در شور و شادماني و اميدواري به آينده
كرد .
آري صمد بهرنگي اين واقعيت گراترين قصه گوي زمانه ما پر شور و حالت ترين
(افسانه محبت)روزگارما نيز هست .ساختهاي كه وي از مجموعه نغز و دلاويز ،
يعني فرهنگ ملت ستم زده اي آذربايجان استخراج كرده و به جهان عرضه داشت آن
چنان پر بنياد ، خيال انگيز و در عين سادگي شكوه مند است كه به جرات مي
توان گفت كه صمد به ساخت عمقي و دروني آمال و آرزوهاي انسانها در گستره
تاريخ و زمان دست يافته است . از اين نظر صمد بهرنگي سوار بر بالهاي آزادي
خواه مردم آذربايجان و ساير مردمان ايران ، پرواز زيبا و بلند دارد و از آن
بالا ، ديگر مرزهاي ملت ، مليتها ، نژادها و رنگها هرگز به چشم نمي آيند .
و آن چه به راستي به چشم مي خورد حشرونشر راحت، آزادانه و مساوي كليه
مردمان جهان با يكديگر است پس به راستي صمد ، جهاني ترين قصه گوي ملت
ايران است .
صمد بهرنگي در دوم تير ماه 1318 در چرنداب تبريز به دنيا آمد وي در يك
خانواده محروم بزرگ شده و از همان اوان كودكي نيز با رنج و مشقات طبقه
زحمتكش آشنا شد و آن را به خوبي لمس كرد . و اين مهمترين دليل تكوين شخصيت
صمد بود . سنگ بناي شخصيت صمد را در همين محروميتها و فشار هاي اقتصادي
دوران كودكي اش بايد جستجو كرد .
صمد بعد از اتمام دوران تحصيل ابتداي اش دردبستان 21 آذر تبريز به دبيرستان
تربيت وارد شد. سالهاي اول دوره دبيرستان با حكومت ملي مصدق مصادف بود . و
او براي اولين بار در اين دبيرستان درگيرهاي سياسي را از نزديك لمس كرده و
راه مبارزه با استبـــــــداد را مي شناسد و با شركت در اكثر گردهمايي ها و
سخنراني هاي دانش آموزي به پويايي ذهن خود مي افزايد و از همان اول راه
مردم را بر مي گزيند . بعد از سقوط دولت مصدق ، در اثر اعتراض هاي مكررش تا
نزديكي اخراج از مدرسه پيش مي رود و ... بعد از اتمام دروه اول دبيرستان در
سال 1334وارد دانشسراي مقدماتي تبريز شد و 2 سال در اين دانشسرا تحصيل مي
كند .در طول دو سال دوره دانشسرا با دوستان زيادي از جمله بهروز دهقاني
آشنا مي شود . صمد و بهروز كه با كوله باري از تجربه از دبيرستان آمده
بودند اقدام به انتشار روزنامه ديواري (خنده - سوره باجي)مي
كنند كه بعضي شماره هاي آنها به صورت پلي كپي بين دانش آموزان پخش مي شد.
موضوع اين روزنامه ديواري ها طنز بود و صمد مي خواست با زبان طنز به قوانين
خشك دانش سرا و مديريت آن اعتراض كند . و با اين كار توانست لذت مبارزه با
سلاح قلم را بچشد .
صمد از مهر ماه سال 1336بعد از اتمام دوران تحصيلاتش در دانشسرا ، در
روستاهاي آذرشهر به كار معلمي پرداخت او عاشق شغلش بود در اين
روستاها هم به والدين بچه ها و هم به بچه ها سواد مي آموخت ، برايشان كتاب
تهيه مي كرد . طولي نكشيد كه صمد به واسطه خدماتش در روستاهاي محروم در دل
اهالي جاي گرفت به طوري كه همه اهالي او را از خود مي دانستند و محبتهاي
زيادي به او مي كردند .صمد با اينكه خودش معلم بود ولي هيگاه دست از مطالعه
و علم آموزي نكشيد در حين تدريس در مناطق محروم به صورت شبانه از سال
1337تا1341در رشته زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه تبريز تحصيل كرد . در طول
دوران تحصيل در دانشگاه تبريز خواه نا خواه با روي دادهاي سياسي روز آشنايي
مستقيم پيدا مي كند در همين سالها (1340هـ-ش)فعالانه در اعتصابات معلمان
ايران كه به كشته شدن دكتر خان علي (معلم مبارز تهران ) انجاميده شركت كرد
. وي علاوه بر تدريس در مدارس ابتداي همواره به روشنگري دانش آموزان و
همكارانش مي پرداخت و هميشه نسبت به اوضاع نامناسب مدارس و وضع بهداشتي
كلاسهاي درس اعتراض مي كرد .و نتيجه اعتراضاتش انتقال تعبيد گونه اش از يك
شهر به شهر ديگر بود . وي هيچگاه از حق خواهي و اعتراض خسته نمي شد و در
جريان اعتصابات و نيز ياد كرد روز معلم و تجليل از دكتر خان علي ، در
سالهاي بعد شركت فعال داشت .و به همين مناسبت اعلاميه هاي به اين مضنون
داشت كه در روز شهادت خان علي معلم بزرگ ، ياد آوراعتصاب بزرگ معلمان كشور
و اعتراض آنها عليه جور و بيداد حكومت هاست ... روز معلم بر شما مبارك باد
از معلم شجاع دكتر خان علي ياد بگيريد ، حقتان را به خواهيد و ... ".
صمد با وجود درگيريها و مشكلات كارشكني ها در كار تدريس ، هيچ گاه از
كارهاي فرهنگي و تحقيق و پژوهش در اين وادي غافل نمي شد . وي به طوري جدي
از نخستين سالهاي دهه چهل نويسندگي را شروع كرد و طي پنچ ، شش سال باقي
عمرش آثار قابل توجهي در زمينه هاي مختلف پديد آورد . به قول ساعدي كه خود
از پر كار ترين نويسندگان خلاق دهه هاي 30-60 به شمار مي رود (تعداد
كتابهاي چاپ شده و چاپ نشده ي او در اين چند سال اخير سخت چشــــمگير است .
هم چنين تعداد مقالاتي كه در مجلات منتشر مي كرد .)
صمد در خلق آثارش معتقد بود كه شناخت ادبيات عاميانه يك جامعه ، شناخت
دردهاي تودهاي محروم را آسانتر مي كند و يادآوري فرهنگ و هويتهاي ملي ،
تهاجم فرهنگي استعمار را با مشگل مواجه مي كند . شايد به همين علت بود كه
هنگام انتشار كتاب فولكلور زبان تركي به نام ( متلها و چيستانها)اظهار
خوشحالي كرد كه توانسته قدمي هر چند كوتاه در اين راه بردارد .
بررسي تمام آثار صمد در اين نوشتار مد نظر نگارنده نيست و با نگاهي به آثار
صمد مي توان به علاقه غير قابل تصور وي به زبان مادريش پي برد .
صمد اگر چه به تركي فكر مي كرد و اغلب به فارسي مي نوشت ولي رسايي قلمش و
سادگي نوشتارش به آثارش اعتبار مي بخشيد . سيروس طاهباز وقتي از صمد مي
پرسد كه چرا تركي نمي نويسي جواب سئوالش را عدم اجازه چاپ به زبان تركي
دريافت مي كند .
علاوه بر زبان نوشتاري آثار صمد ، عمده مخاطب آثارش كودكان و افراد كم سن
وسال بودند او مي دانست كسي كه در كودكي با كلمات حق وناحق ، عدل وستم ،
فقر وبي نيازي آشنا نشود و راه مبارزه با ستم و فقر را ياد نگيرد بعدها با
مشگل دچار خواهد شد . و از لمس اين مسائل مهم عاجز خواهد شد . لذا كار خود
را با كودكان آغاز كرد . و توانست قدم هاي بلندي در اين راه بردارد . او از
نزديك با آلام و دردها و غمهاي اولدوزها ، پولادها، ياشارها و لطيف ها آشنا
بود . و براي آنها قصه گفتن را آغاز كرد . توجه به كودكان و روشن كردن آنها
با مسائل و مشكلات زندگي در كتاب ( ماهي سياه كوچولو ) نمود پيدا مي كند .
او وقتي مي خواهد راه دريا را نشان دهد يكي ماهي بالغ را وارد قصه اش نمي
كند و اين نشان گر اميد بستن صمد در كودكان اين سرزمين مي باشد .
علاوه بر نوشتن براي كودكان ، در كتابي تحت عنوان ( كندوكاو در مسائل
تربيتي ايران ) مسئولان آموزش و پرورش و معلمان بي تفاوت را به تازيانه
انتقاد مي گيرد و ...
در تحليل شخصيت صمد مهدي فتاپور در مقاله (صمدوماهي سياه كوچولويش) چنين مي
نويسد : ( بسياري لز تحليل گران ، صمد را نماينده و سخن گوي جنبش چريكي مي
دانند . اين تصوير واقعي نيست . اكثريت قريب به اتفاق دانشجويان علاقه مند
به مسائل اجتماعي و روشنفكري ايران در اوايل دهه 50 به حمايت از چريكهاي
فدايي خلق برخواستند و به همين دليل اين جنبش در موارد مسامحتاّ جنبش
فدائيان نام گرفت ولي يكسان انگاشتن اين جنبش و جريان چريكي
خطا است . اين جنبش قبل از تاّ سيس سازمان چريكهاي فدايي خلق شكل گرفت .و
پس از آنكه بخش بزرگي از نيروها و كادرهاي آن مبارزه چريكي را رد كردند به
حيات خود ادامه داد . همه ي مشخصات پيشين خود را حفظ كرد . تحليل گراني كه
صمد را نماينده جريان چريكي مي دانند عمدتاّ به دو فراز از نوشته هاي او
اشاره مي كنند . خنجري كه ماهي سياه كوچولو با آن شكم مرغ ماهي خوار را مي
درد و به خصوص پايان داستان 24 ساعت در خواب و بيداري كه لطيف قهرمان
داستان پس از آنكه شتر مورد علاقه اش را مي فروشند آرزو مي كند ايكاش مسلسل
پشت ويترين به او تعلق داشت ...
صمد در نوشته هاي ستم ديده هارا به مقاومت در برابر ستمگراني (ثروتمنداني
)كه آنان را تحقير مي كنند فرا مي خواند . ...
آرزوي داشتن مسلسل نيز در همين چار چوب مطرح است . و نه الزاماّ مبارزه
چريكي . نوشته هاي صمد ستم ديده ها را به مقاومت و مبارزه فرا مي خواند . و
طبيعتاّ چريكها در نوشته هاي صمد و مبارزه جويي نهفته در آنها انعكاسي از
ايده ها و مبارزه خود را مي ديدند و ماهي سياه كوچولو به سمبل فدائياني كه
اسلحه بر كف گرفته و در مقابله با ديكتاتوري حاكم مرگ را پذيرا مي شدند ،
تبديل شد . ولي چنين قهرماناني نه در ايران و نه در جهان محدود به
چريكها و معتقدين به مشي چريكي نبودند .و ...
ماهي سياه كوچولو مي تواند سمبل تمامي جنبش هاي آرمان خواهي باشد .كه به
مبارزه راديكال با دشمن روي آوردند اين سمبل در آن دوران توسط روشن
فكراني كه هيچ مناسبتي با جنبش چريكي ندارند نيز پذيرفته شد ).
صمد در مدت كوتاه عمرش خدمات شاياني را به كودكان آذربايجاني ارائه داد
هنوز خاطره آقا معلم مهربان در ياد و خاطر بچه هاي آذرشهر ، گرگان ، ممقان
، عجب شير .... باقي مانده است . و همواره از او به نيكي ياد مي كنند .و
هستند كساني كه با آثارش زندگي مي كنند . مرگ صمد كه در شهريور سال
1347 اتفاق افتاد همه را متاثر كرد و خيلي ها مرگ صمد را باور ندارند . اما
واقعيت خيلي تلخ است و بايد باور كرد كه صمد براي هميشه به آراز پيوست .
آري آراز قرباني گرفت . قرباني يك انسان بود ، انساني از بهترين انسانها .
امير چهره گشا ( نويد آذربايجان)
|