چو ماه از بر تخت سيمين نشسـت
|
سـه پاس از شب تيره اندر گذشت
|
هـمي پاسـبان برخروشيد سخت
|
که گشتاسپ شاهست و پيروز بخت
|
چو ترکان شـنيدند زان سان خروش
|
نـهادند يکـسر بـه آواز گوش
|
دل کـهرم از پاسـبان خيره شد
|
روانـش ز آواز او تيره شد
|
چو بـشـنيد با اندريمان بگـفـت
|
کـه تيره شـب آواز نتوان نهفـت
|
چـه گويي که امشب چه شايد بدن
|
بـبايد هـمي داسـتانـها زدن
|
کـه يارد گشادن بدين سان دو لـب
|
بـه بالين شاهي درين تيرهشـب
|
بـبايد فرسـتاد تا هرک هـسـت
|
سرانـشان بـه خنـجر ببرند پست
|
چـه بازي کـند پاسبان روز جنـگ
|
برين نامداران شود کار تـنـگ
|
وگر دشـمـن ما بود خانـگي
|
بـجوي هـمي روز بيگانـگي
|
بـه آواز بد گـفـتـن و فال بد
|
بـکوبيم مـغزش بـه گوپال بد
|
بدين گونـه آواز پيوسـتـه شد
|
دل کـهرم از پاسبان خسـتـه شد
|
ز بـس نعره از هر سوي زين نـشان
|
پر آواز شد گوش گردنـکـشان
|
سپـه گـفـت کاواز بسيار گشت
|
از اندازه پاسـبان برگذشـت
|
کـنون دشمـن از خانه بيرون کنيم
|
ازان پـس برين چاره افسون کـنيم
|
دل کـهرم از پاسـبان تـنـگ شد
|
بـپيچيد و رويش پر آژنـگ شد
|
بـه لشکر چنين گفت کز خواب شاه
|
دل مـن پر از رنـج شد جان تـباه
|
کـنون بيگـمان باز بايد شدن
|
ندانـم کزين پـس چـه شايد بدن
|
بزرگان چـنين روي برگاشـتـند
|
بـه شـب دشـت پيکار بگذاشتند
|
پـس اندر هـمي آمد اسـفـنديار
|
زرهدار با گرزه گاوسار
|
چو کـهرم بر باره دژ رسيد
|
پـس لـشـکر ايرانيان را بديد
|
چـنين گفـت کاکـنون بجز رزم کار
|
چـه ماندسـت با گرد اسفـنديار
|
هـمـه تيغـها برکـشيم از نيام
|
بـه خـنـجر فرسـتاد بايد پيام
|
بـه چـهره چو تاب اندر آورد بخـت
|
بران نامداران بـبد کار سـخـت
|
دو لـشـکر بران سان برآشوفتـند
|
هـمي بر سر يکدگر کوفـتـند
|
چـنين تا برآمد سـپيدهدمان
|
بزرگان چين را سرآمد زمان
|
برفـتـند مردان اسـفـنديار
|
بران نامور باره شـهريار
|
بريده سر شاه ارجاسـپ را
|
جـهاندار و خونيز لـهراسـپ را
|
بـه پيش سـپاه اندر انداخـتـند
|
ز پيکار ترکان بـپرداخـتـند
|
خروشي برآمد ز توران سـپاه
|
ز سر برگرفـتـند گردان کـلاه
|
دو فرزند ارجاسـپ گريان شدند
|
چو بر آتـش تيز بريان شدند
|
بدانسـت لشکر که آن جنگ چيست
|
وزان رزم بد بر کـه بايد گريسـت
|
بـگـفـتـند رادا دليرا سرا
|
سـپـهدار شيراوژنا مـهـترا
|
که کشتت که بر دشت کين کشته باد
|
برو جاودان روز برگـشـتـه باد
|
سـپردن کرا بايد اکـنون بـنـه
|
درفـش کـه داريم بر ميمـنـه
|
چو ارجاسـپ پردخته شد قلبـگاه
|
مـبادا کـلاه و مـبادا سـپاه
|
سـپـه را بـه مرگ آمد اکنون نياز
|
ز خـلـج پر از درد شد تا طراز
|
ازان پـس هـمـه پيش مرگ آمدند
|
زرهدار با گرز و ترگ آمدند
|
ده و دار برخاسـت از رزمـگاه
|
هوا شد بـه کردار ابر سياه
|
بـه هر جاي بر توده کشـتـه بود
|
کـسي را کـجا روز برگشتـه بود
|
همـه دشـت بيتن سر و يال بود
|
بـه جاي دگر گرز و گوپال بود
|
ز خون بر در دژ هـمي موج خاسـت
|
که دانست دست چپ از دست راست
|
چو اسـفـنديار اندر آمد ز جاي
|
سـپـهدار کـهرم بيفـشارد پاي
|
دو جـنـگي بران سان برآويختـند
|
کـه گفـتي بهمـشان برآميختـند
|
تهمـتـن کمربـند کـهرم گرفـت
|
مر او را ازان پـشـت زين برگرفـت
|
برآوردش از جاي و زد بر زمين
|
هـمـه لـشـکرش خواندند آفرين
|
دو دستـش ببستـند و بردند خوار
|
پراگـنده شد لـشـکر نامدار
|
هـمي گرز باريد همـچون تـگرگ
|
زمين پر ز ترگ و هوا پر ز مرگ
|
سر از تيغ پران چو برگ از درخـت
|
يکي ريخت خون و يکي يافت تخـت
|
هـمي موج زد خون بران رزمـگاه
|
سري زير نـعـل و سري با کـلاه
|
نداند کـسي آرزوي جـهان
|
نـخواهد گـشادن بـمابر نـهان
|
کـسي کـش سزاوار بد بارگي
|
گريزان هـمي راند يکـبارگي
|
هرانـکـس کـه شد در دم اژدها
|
بـکوشيد و هـم زو نيامد رها
|
ز ترکان چيني فراوان نـماند
|
وگر ماند کـس نام ايشان نـخواند
|
هـمـه ترگ و جوشن فرو ريختـند
|
هـم از ديدهها خون برآميخـتـند
|
دوان پيش اسـفـنديار آمدند
|
هـمـه ديده چون جويبار آمدند
|
سـپـهدار خونريز و بيداد بود
|
سـپاهـش بـه بيدادگر شاد بود
|
کـسي را نداد از يلان زينـهار
|
بکشـتـند زان خستـگان بيشمار
|
بـه توران زمين شـهرياري نـماند
|
ز ترکان چين نامداري نـماند
|
سراپرده و خيمـه برداشـتـند
|
بدان خسـتـگان جاي بگذاشتـند
|
بران روي دژ بر سـتاره بزد
|
چو پيدا شد از هر دري نيک و بد
|
بزد بر در دژ دو دار بـلـند
|
فرو هـشـت از دار پيچان کـمـند
|
سر اندريمان نـگونـسار کرد
|
برادرش را نيز بر دار کرد
|
سـپاهي برون کرد بر هر سوي
|
بـه جايي کـه آمد نـشان گوي
|
بـفرمود تا آتـش اندر زدند
|
هـمـه شـهر توران بهـم بر زدند
|
بـه جايي دگر نامداري نـماند
|
بـه چين و به توران سواري نـماند
|
تو گـفـتي کـه ابري برآمد سياه
|
بـباريد آتـش بران رزمـگاه
|
جـهانـجوي چون کار زان گونـه ديد
|
سران را بياورد و مي درکـشيد
|